- شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، ۰۹:۰۸ ب.ظ
در این مطلب برای شما روز پسر در تقویم 99 آماده کردیم دوستان نظرات خود را برای ما کامنت کنید.
تاریخ روز جهانی پسر در تقویم میلادی روز ۱۶ می ۲۰۲۰
تاریخ روز جهانی پسر در تقویم شمسی روز ۲۷ اردیبهشت ۹۹
تاریخ روز جهانی پسر در تقویم قمری روز ۲۲ رمضان ۱۴۴۱
هدیه ای از آسمان برای؛
روز تولدت رسید.
و دیدم هیچ چیز
گلم را
جز عشق
لایق نیست.
تولدت مبارک
♥ ♥ ♥
و چـه زیباست رسـیدن دوباره بـه روز زیبای آفـرینش …
و چـه اندازه عجیب است روز ابـتدای بودن …
و چه اندازه شیرین است امروز ،
روز میلادت ، روزی که تو شروع شدی …
میلادت مبارک
♥ ♥ ♥
میدانم امروز بارها و بارها تولدت را تبریک گفته اند
شاید واژه های تبریک آن ها زیباتر بوده اند
اما با عشق مادرانه ای که من به همراه تبریکم روانه قلب مهربانت میکنم
قابل قیاس نیست روز میلاد تو روز شکفتن غنچه های مهربانیست
با همه وجود دوستت دارم
تولدت مبارک پسرم
♥ ♥ ♥
پسرم ، عزیزترینم
با تو بودن احساس قشنگی در من بوجود میآورد که به هیچ عنوان قادر به توصیفش نیستم.
شنیدن صدای دلنشینت گرمایی را در وجودم بیدار میکند که هرچه درد و غم هست را از من دور میکند.
دیدن چشمان زیبا، شیطون و مهربانت در من شور زندگی بوجود میآورد.
دستان کوچک و کودکانهات وقتی که به دور گردنم حلقه میزنند مرا با خود به دنیایی می برند که هیچ چیز را با آن معاوضه نخواهم کرد.
حرف زدن و درددل کردن با تو آرامشی دارد که همهی چیزهای دیگر را از یادم میبرد.
عزیزترینم، از صمیم قلبم دوستت دارم و بهترینها را برایت آرزومندم.
تنها چیزی که در نبودت برایم میماند درد دوری از تو جگرگوشهام است که هیچ التیامی برایش نیافتهام
♥ ♥ ♥
پسرم, عزیزترینم
وقتی که می روی، یک چیزهایی را جا می گذاری که من نمی دانم با آنها چه کنم
بوی تنت همه جا را فراگرفته و من به دنبال صاحب آن می گردم
لباسهایت را که برای شستن می گذارم
وسایلت را که یادت رفته سرجایشان بگذاری
آثار شیطنتهایت را
جای نشستن و خوابیدنت را
حرفهای دلنشین ات را
مهربانی هایت را
و من
و من نمی دانم با همه ی اینها چه کنم تا هفته ی دیگر
♥ ♥ ♥
سلام نازنینم
سلام عزیزدلم
امشب خواب بر چشمانم حرام است و اشک مهمان آن…
گلم خیلی دلتنگتم…
خیلی …
با تمام وجودم تمنای بودنت را می کنم و این عکس توست که مرا تنها نمیگذارد.
ای کاش بودی …
ای کاش در کنارم بودی …
فکرم متمرکز نمیشود و این حسم است که دارد برایت مینویسد.
مینویسد تا بتواند به تپیدن ادامه دهد.
بغض راه گلویم را بسته است؛
نفسم برای استشمام بوی تنت به شماره افتاده؛
عزیزکم می خواهمت …
دوستت دارم …
هیچ وقت این دوری برایم عادی نمیشود،
هیچ گاه نمیتوانم با نبودنت کنار بیایم،
دلبندم میخواهم در آغوشم بفشارمت و به چشمان مهربان و زیبایت چشم بدوزم تا شاید بتوانم ذرهای از دلتنگیام را بکاهم،
تا شاید کمی از احساسم را بفهمی،
شاید کمی حس کنی که چقدر دوستت دارم،
نمی دانم تا فردا را چگونه باید تاب بیاورم …
نمیدانم …
خدایا درد دوریه این مادر دلتنگ را درمان نما.
جگرگوشه ام روزت مبارک
♥ ♥ ♥
سلام دلبندم
نمی دانم این روزها را چگونه طی کردم و چطور شد که گذر زمان را احساس نکردم.
عزیزکم خوشحالم که تو نیز از کنار من بودن حس خوبی داری؛
خوشحالم که توانستیم روزهای قشنگی را در کنار هم سپری کنیم.
ولی امروز وقتی با اشکهایت گفتی که نمی خواهی بروی،
گویی قلبم را از سینه درآوردهاند.
نمی دانستم که چه بگویم و چطور آرامت کنم،
زیرا یکی می بایست خودم را آرام میکرد؛
یکی میبایست مرا مجاب میکرد که چرا نمیتوانیم همیشه در کنار یکدیگر باشیم.
خود نیز با آن مشکل دارم،
حال چطور میتوانم تو را دلداری دهم عزیزم؟!!
از همین الان نگران و دلواپس زمان رفتنت هستم ماه من
ولی به آن فکر نمیکنم بعدا به آن فکر میکنم اکنون میخواهم لذتم را ببرم
♥ ♥ ♥
هیچوقت فکر نمیکردم توی زندگیام انقدر چهارشنبهها را دوست داشتهباشم
این روز باارزشترین، قشنگترین و امیدبخشترین روز هفتههایم است
تمام هفته را چشمانتظارش مینشینم
تا عزیز دلم با همه انرژی و مهربانیاش به سویم آغوش بگشاید
و بعد از آن چه شیرین لحظاتی را دارم وقتی عزیزترینم در کنارم است
چه شبها و روزهای آرامشبخشی را تجربه میکنم
پسر نازنینم
اما امشب چهارشنبهام با همیشه متفاوت است
جای خالیات را همه جا احساس میکنم
عطر نفسهای زندگیبخشت به مشامم نمیرسد
گرچه خوشحالم که تو در سفر هستی و اوقات خوشی را سپری میکنی
اما چه میشود کرد دیگر
خوب من مادرم عزیزم
میخواهمت
گویی گم کردهای دارم
بیقرارم، یک بیقراره آرام
آرام چون وقتی صدایت را شنیدم شادی در آن موج میزد
و البته میدانم که تو نیز امشب دلت اینجاست
عزیز دلم خانهمان امشب بدون نفسهای تو دلگیر است
و فردا صبح دیگه نیستی که بگی مامان کی بیدار شدی؟!
قربونت بشم
خیلی دوستت دارم
و منتظر دیدن روی ماهت هستم
♥ ♥ ♥
پسرم، عزیزترینم
وقتی در کنارم نیستی گویی گمشدهای دارم که چون سرگردانان پیاپی در جستجویش هستم
گمشدهای عزیز و دوست داشتنی
دلخوشی همیشگی روزهای سختم
شادی بخش قلب خستهام
تو بهترین هدیه خداوند به من هستی عزیزدلم
و من هیچگاه نمیدانم چطور میتوانم بخاطر وجود نازنینت شکرگزار خداوند مهربانم باشم
دلبرم، میخواهمت…
میخواهم در آغوش بکشمت و عطر وجودت را استشمام نمایم
میخواهم آنچنان در آغوش بگیرمت که خیالم راحت باشد نمیتوانی جایی بروی
میخواهمت، با ذره ذره وجودم
تمنای بودنت خواسته همیشگیام است
و این روزهای هفته است که بیرحمانه خودنمایی میکنند، که هنوز زود است باید صبر کنی
و این صبر چقدر دردآور و سخت است
دلم هوایت را کرده و پر میکشد برای لحظه لحظهی با تو بودن
و تنها ای کاش است که برایم میماند
ای کاشهایی که همه در زندگیشان دارند
اما این ای کاش از نوع دیگریست
ای کاشی مادرانه برای عزیزترینش
و اکنون تیک و تاک ساعت را به نظاره نشستهام
♥ ♥ ♥
پسر دلبندم، باز شبی دیگر و بیتابی دیگر مرا فراگرفته است.
هر روز بیشتر از روز قبل میفهمم که چه لذت توأم با دردی دارد این مادر شدن.
این حس مادرانه هیچ منطق و زبانی سرش نمیشود.
وقتی طغیان میکند دیگر نمیتوان آن را آرام نمود.
هیچ قدرتی یارای مقابله با آن را ندارد.
هیچ دارویی تسکیندهنده آن نمیباشد.
امشب نازنینم را دربرندارم…
و این امر که چند روز دیگر صبر کن را، نمیفهمم…
نمیخواهم بفهمم…
فقط او را میخواهم…
با چشمان زیبا و محبت وصفناپذیرش…
بدون تأخیر،
در همین لحظه میخواهم؛
و صدای محزون تو از آتش درونم نیز سوزانندهتر بود.
مادر نبیند اینچنین باشد صدایت،
حتی اگر دلیل آن من باشم
پسر داشتن یعنی ، متن در مورد پسرم
و باز امشب دلم تنگ است…
دلم پرمیکشد برایت نازنینم…
هوای شنیدن صدای پرمهرت ضربان قلبم را به شماره انداخته…
دیدن روی چو ماهت در این نیمه شب آرزویم گشته…
به یک باره آنچنان تمنای بودنت را میکنم که از خودبیخود میشوم…
هیچ میدانی این روزها چقدر به تو افتخار میکنم؟
حالا میفهمم وقتی که فرزندی بزرگ و عاقل میشود، چه لذتی دارد بالیدن به او…
آن روز که تعاریف مختلف را در مورد تو شنیدم (که البته خود به آن واقف بودم)، دلم میخواست فریاد بکشم:” بله، این پسر من است”.
به واقع هیچ چیز نمیتوانست مرا تا این حد به وجد بیاورد.
و من از خداوند میخواهم که در لحظه لحظهی زندگیات راه درست را به تو عزیزترینم نشان دهد
♥ ♥ ♥
زمانهایی هست که نمیخواهی عقربههای ساعت حرکت کنند!!
نمیخواهی روزها به سرعت بگذرند!!
و دلت میخواهد زمان در لحظه متوقف شود!
این است حال و روز این روزهای من…
بله، این هفته دلبندم هر روز و هر لحظه با من است.
و این عطر وجودش است که مرا لبریز میکند.
لبریز از بودن و ماندن،
ماندنی با عشق و امید،
امیدی زیبا به همراه ترسیم رویایی نه چندان دور از دسترس.
این امید را دوست دارم،
که باعث زنده ماندنم میشود.
پسرم، عزیزترینم، به خود میبالم که فرزندی چون تو دارم.
و از خدای خویش بیش از همیشه سپاسگزار وجود نازنینت هستم.
همیشه باش.
همینقدر نزدیک.
همینطور مهربان.
همیناندازه ستودنی