- دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۴۵ ب.ظ
دانلود کتاب سووشون اثر سیمین دانشور pdf
از آن روز ،روز عقدکنان دختر حاکم بود . نانواها با هم شور کرده بودند ، و نان سنگکی پخته بودند که نظیرش را تا آن وقت هیچکس ندیده بود . مهمانها دسته دسته بداطاق عقد کنان می آمدند و نان را تماشا می کردند. خانم زهرا و یوسف خان هم نان را از تردیاث دیدند. یوسف تا چشمش به نان افتاد گفت :«گوساله ها، چطور دست هیر غضبشان را می بوسند! چه نعمتی حرام شده و آن هم در چه موقعی ... و مهمان هایی که نزدیک زن و شوهر بودند و شنیدند یوسف چه گفت اول از کنارشان عقب نشستند و بعد از اطاق عقد کنان بیرون رفتند ، زری حسینش را فرو خورد، دست یوسف را گرفت و با چشم هایش التماس کرد و گفت : «ترا خدا یک امشب بگذار که دلم از حرفهایت نلرزد.» ویوسف به روی زنش خندید و همیشه سعی می کرد به روی زنش بخندد . با لبهایی که انگار هم سجاف داشت و هم دالبر ، و دندانهایی که روزی روزگاری از سفیدی برق میزد و حالا دیگر از دود قلیان سیاه شده بود ، یوسف رفت و زری هما نعلور ایستاده بود و به نان نگاه می کرد، خم شد و سفره قلمکار را کنار زد. دو تا لنگه در را بهم چسبانده بودند . دور تا دور سفره سبتهای اسفند با گل و بوته و نقوش لیلی و مجنون قرار داشت و در وسط نان برشته به رنگی گل . خط روی نان با خشخاش پر شده بود : «تقدیمی صنف نانوا به حکمران عدالت گستر .» با زعفران و سیاهدانه نقطه گذاری کرده بودند و دورتادور نان نوشته شده بود: «مبارک باده زری می اندیشید : «در چه تنوری آن را پخته اند ؟ چانه اش را به چه
برچسب ها: دانلود رایگان کتاب سووشون اثر سیمین دانشور,